کد مطلب:29812 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:97

سرنوشت شهر بصره












5900. امام علی علیه السلام - در خطبه ای كه در آن، وضعیّت آینده مردم را بیان می كند -:فتنه ای چون شب تاریك - كه نه قدرتی توان مقابله با آن را دارد و نه شكست داده می شود - مهارزده و پالان نهاده به سویتان خواهد آمد. مهاركش آن، آن را به شتاب می خواند و سوارش تلاش می كند.

فتنه انگیزان، مردمی پرشرارت و كم بهره اند. در راه خدا، گروهی با آنان به جنگ برمی خیزند كه در دید متكبّران، خوار و در زمین، ناشناخته و در آسمان ها شناخته شده اند.

وای بر تو - ای بصره - در آن روزگار، از سپاهی كه دست انتقام الهی است، كه نه غباری برمی انگیزد و نه صدایی از آن شنیده می شود!

ساكنان تو - ای بصره - به مرگ سرخ و گرسنگی سخت، گرفتار خواهند شد.[1].

5901. امام علی علیه السلام - در توصیف شهر بصره -:سوگند به خدا، بر بصره روزگاری خواهد آمد كه از آن، جز كُنگره های مسجدش در درون آب، چون عرشه كشتی، چیزی دیده نخواهد شد.[2].

5902. نهج البلاغة - از كلام آن حضرت در مذمّت مردم بصره، پس از حادثه جمل -:«گویی مسجد شما را چون عرشه كشتی می بینم كه خداوند از بالا و پایین آن، عذاب فرو فرستاده و هر چه را در آن است، غرق كرده است!».

در روایت دیگر، چنین است:«سوگند به خدا، شهرتان غرق خواهد شد و من گویی [ اكنون ]مسجد شهرتان را می بینم كه چون عرشه كشتی (و یا چون شترمرغ)، خم گشته است».

در روایتی دیگر نیز چنین است:«چون عرشه كشتی در دریایی عمیق».

و در روایتی دیگر است:«گویی شهرتان را می بینم كه آب، آن را فرا گرفته و از آن، جز كنگره های مسجد، دیده نمی شود؛ گویی عرشه كشتی در دریایی ژرف است».[3].

ابن ابی الحدید می گوید:درست، آن است كه این حادثه خبر داده شده، اتّفاق افتاده است؛ چرا كه بصره دو بار غرق شد:یك بار در روزگار قادر باللَّه، و بار دیگر در روزگار قائم بأمر اللَّه، كه همه آن غرق شد و چیزی از آن، جز مسجد جامع باقی نماند و مانند نوك پرنده پیدا بود، طبق آنچه امیر مؤمنان خبر داده بود. آب از طرف دریای فارس - از سمتی كه امروزه به آن «جزیره فارس» گفته می شود - و نیز از طرف كوه معروف به «سنامْ» بالا آمد و خانه ها را خراب و آنچه را در آنها بود، غرق كرد و بسیاری از مردم بصره، نابود گشتند.

گزارش های این دو غرق شدن، در پیش مردم بصره معروف است و آنها را پشت به پشت، نقل می كنند.[4].

5903. امام علی علیه السلام - در آنچه از فتنه های بصره خبر داد -:ای احنف! گویی آن [ فتنه ]را می بینم كه با سپاهی بدون گَرد و غبار و سر و صدا و بدون حركت لگام و شیهه اسبان، بر این [ شهر] می گذرد و با گام هایشان - كه گویی قدم های شترمرغ است -، زمین را در می نوردند.[5].

وای بر محلّه های آباد شما و خانه های تزیین شده - كه سایبان هایی چون بال های كركسان و ناودان هایی چون خرطوم فیل، در آنها تعبیه شده است - از آنانی كه بر كشته هایشان نمی گریند و از گم شده هایشان نمی پرسند!

من دنیا را با تمام جلوه هایش بر زمین افكنده ام، به اندازه خودش بدان ارج می نهم و با دیده سزاوار آن، بِدان می نگرم.[6].









    1. نهج البلاغة:خطبه 102.
    2. الأخبار الطوال:152.
    3. نهج البلاغة:خطبه 13.
    4. شرح نهج البلاغة:253/1.
    5. سیّد رضی می گوید:با این تعابیر، به قیام صاحب الزنج (بزرگ زنگیان)» اشاره دارد. (نهج البلاغة:ذیل خطبه 128)
    6. نهج البلاغة:خطبه 128.